چرا آموزش متوازن اجتماعی و مالی؟

کودکان سریعتر از انتضار ما بزرگ می‌شوند و فرصت ما برای آموزش آنان محدود است. باید تصمیم بگیریم که در این مدت کوتاه برای سفر زندگی‌شان چه توشه‌ای را برای آنان فراهم کنیم؟

اگرچه مدت آموزش ما به مدرسه و کلاس و دانشگاه محدود است اما زمان یادگیری به گستره زندگی‌های ما است. اگرچه فرصت محدودی در آموزش کودکان داریم اما می توانیم توانایی‌هایی را در کودکان، جوانان، سالخوردگان و اجتماع‌مان رشد دهیم که در تمام زندگی خود از موهبت یادگیری برخوردار باشیم. یکی از دلایل شیرینی زندگی، لذت کشف و یادگیری است. یک جامعه پویا هم به افراد یادگیرنده نیاز دارد و هم فرآیندهای اجتماعی‌اش به شکلی عمل می‌کنند که آن سازمان یا اجتماع می‌تواند یاد بگیرد.

چرا آموزش متوازن اجتماعی و مالی؟

وظیفه نظام آموزشی ایجاد قابلیت‌هایی است که افراد بتوانند استعداد‌های خود را کشف کنند و موقعیت اجتماعی و مالی خود را در زندگی‌شان پیدا کنند. واقعیت‌های پیش روی ما نشان از  مشکلی ساختاری در نظام آموزشی  ماست. جامعه انبوه نارضی‌هایی که رشته تحصیلی‌شان را دوست نداشته اند و شغل و کارشان ربطی به تحصیلات و آموزششان ندارد، تلخی یاس و ناکارآمدی شاغلانی که برای کارشان تربیت نشده‌اند و تازه باید کارکردن و زندگی در کنار دیگران را بیاموزند، خیل عظیم ناامیدان تحصیل کرده‌ای که احساس می کنند تحصیلاتشان وقت تلف کردن بوده است. انبوه نیروی انسانی که به راحتی می‌توانستند حرفه مورد علاقه خود را یاد بگیرند و نیروی آماده به کار باشند

جوانانی که به هنگام کار از مهارت‌های لازم گفتگو ، مشارکت و کار گروهی برای بهبود سازمان‌ها و جوامع خود برخوردار نیستند زیرا در تمام طول تحصیل‌شان موفقیت‌شان در رقابت معنی می‌داده است. جامعه‌ای که برای بهبود شرایط زندگی خودش دیگران را مقصر می‌داند چون حقوق‌ طبیعی و اجتماعی‌اش را درک نکرده و نتوانسه برای کسب آن حقوق مسئولیت بپذیرد. جامعه‌ای که به جای گفتگو گرفتار غوغا و هم‌همه است و خشونت در ابعاد مختلف در آن وسعت می‌یابد و قبح جنگ و فلاکت و فقر انسان‌ها ناچیز شمرده می شود. ما را به این فکر می‌اندازد که واقعا کارایی نظام آموزشی را کجا باید جستجو کرد ؟
چرخه فقر و جهل و فساد، باتلاقی است که انسانیت همه ما را چه برخوردار باشیم چه نباشیم تهدید می‌کند. نکته تلخ اینجاست که این چرخه‌ها خالی از پول و منابع مالی نیستند بسیاری از عظیم ترین ثروت‌ها ریشه در حاشیه نشینی و فساد دارد. اگر می خواهیم از سیطره فقر ، جهل و فساد رهایی یابیم مهمترین گام کشف احترام و ارزش انسان‌ها است تا بتوانیم راه دیگری را خارج از سلطه فقر و جهل انتخاب کنیم و در محیطی که آلوده به فقر و فساد و جهل است توان بقا داشته باشیم

چرا آموزش متوازن اجتماعی و مالی؟
چرا آموزش متوازن اجتماعی و مالی؟

در این مبارزه برای انتخاب و بقا ما نیاز داریم تا کودکان و جوانان‌مان را در دو بعد اجتماعی و مالی به نحوی متوازن توانمد سازیم.
اجتماع و اقتصاد دوپایه‌اساسی در زندگی ماست. سوال اینجاست که چه بخشی از نظام آموزشی به این دو موضوع مهم می‌پردازد ، چه سهمی از مباحث آموزشی به این دوپایه مهم اختصاص دارد و با چه روشی باید یادگیری و توانمندی در این دو بعد اساسی را در نظام آموزشی نهادینه سازیم ؟
ما معتقدیم کودکان برای اینکه مسئولیت تغییر و بهبود جامعه‌ی خودشان را بر عهده بگیرند. لازم است تا به طور متوازن آموزش اجتماعی و مالی ببینند و توانمند شوند. توانایی اجتماعی بدون آشنایی با مسائل مالی، کارآمد نیست و توانمندی مالی بدون رشد فردی و اجتماعی کافی نیست.
توجه به آموزش اجتماعی و مالی و توازن بین آنها آمال را منحصر به فرد می کند
یادگیری اجتماعی، کودکان و جوانان را قادر می‌سازد که در باره خود و جامعه‌شان جستجو کنند، حقوق و مسئولیت‌های‌شان را بشناسند، گفتگو و مشارکت و احترام متقال را بیاموزند تا بتوانند به نحوی مسئولانه در توسعه جوامع‌شان تلاش کنند
در حوزه مالی کمک می‌کند تا نیازها و خواسته‌هایشان را بشناسند از منابع موجودشان محافظت نمایند، به نحوی کارآمد از منابع شان استفاده کنندو باهم برای اقدامی اجتماعی، مالی یا محیط زیستی هدف گذاری و برنامه ریزی کنند
و در نهایت برای بهبود خود و جامعه‌شان کاری کنند.
تمرکز صرف بر روی توانمندسازی اقتصادی یا آموزش اجتماعی و غفلت از دیگری عدم تعادل ایجاد می کند که مانع از دستیابی به توانمندسازی جامع و پایدار می‌شود

سازمان‌ها، دولت‌ها و مشاغل کوچک و بزرگ از فقر منابع انسانی کارآمد گله دارند. نکته مهم این است که ما متوجه بحران انرژی و منابع حیاتی مانند آب و تخریب خاک شده ایم اما عامل اتلاف منابع و بوجود آورنده این بحران ها را فرموش کرده‌ایم و در پی حل بحران اصلی در اندیشه انسان سود و سلطه طلب را جستجو نمی‌کنیم.
هدف از آمال (آموزش متوازن اجتماعی و مالی) صرفا آشنایی کودکان و جوانان با سواد مالی یا کارآفرینی و پولدار شدن نیست. اصالتا هر سازمان و اجتماعی محصول نحوه تفکر و تعامل اعضای آن است. بسیاری از ما در محاصره بیش از حد داده‌ها و فریفته دانش کتاب‌ها و سخنرانی‌ها هستیم و به نظر می‌رسد ارزش خردی که از گفتگو حاصل می‌شود را فراموش کرده‌ایم. اگر چه اطلاعات ممکن است به طرق مختلف منتقل شود، اما بینش و خرد و در مبادله افکار و همکاری با هم ایجاد می‌شود. قرار نیست کودکان ما صرفا در رقابتی نفس گیر بتوانند سخنرانی‌های درهم از دانشی ناقص را ارایه کنند، تلاش ما این است تا بتوانند در تعامل با هم خود و جامعه‌شان را کشف کنند، فقط نگویند که حق دارند بلکه مسئولیت خودشان را برای رسیدن به حقوق‌شان را درک کنند و مسئولانه از منابع طبیعی و مالی استفاده کنند تا بتوانند تغییری ایجاد کنند و به زندگی‌شان معنی دهند.
کودکان مواد خام خط تولید آموزش برای آماده سازی منابع انسانی در نظام تولید کنونی جهانی که مولد بسیاری از بحران‌های اجتماعی، انسانی و زیست محیطی است نیستند. آنان یکی از ذینفعان اصلی آموزشی هستند ، آنها هستند که یادگیری و تغییر را در کنار ما و با هم یاد می‌گیرند و برای آینده‌ای عادلانه‌تر می‌توانند تغییر ایجاد کنند

چرا آموزش متوازن اجتماعی و مالی؟