مراسم و جشنهای باستانی و آیینی فرصتهایی برای ارتباط بیننسلیاند. نوروز، یلدا و چهارشنبهسوری مجالی فراهم میکنند که نسلهای مختلف خانوادهها کنار هم بنشینند، با هم ارتباط برقرار کنند، از حال هم باخبر شوند و ذهن و زبان و دنیای یکدیگر را بهتر بشناسند.
در گذشتههای دور، خبری از ماهواره، اینترنت و بازیهای رایانهای نبود و بسیاری از خانوادهها در شبهای سرد و ساکت زمستان گرد هم جمع میشدند و به قصههای شیرین مادربزرگ یا شاهنامه خوانی پدربزرگ گوش میکردند؛ همچون امیرارسلان، دل به عشق فرخلقا میسپردند، بر مرگ سهراب اشک میریختند یا جوانمردی را از سیاوش میآموختند.
شب یلدا یا شب چله آغازگر این شبهای زمستان است و در این جشن طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها جشن گرفته میشد. «یلدا» به معنی زایش، از به دنیا آمدن نور و روشنی، حتی بعد از طولانیترین شب سال خبر میدهد.
قرنها از زمانی که این رسم در میان ایرانیان وجود دارد میگذرد، اما گویا امروزه بیش از همیشه نیاز به چنین مراسم و دورهمی هایی احساس می شود. انسان قرن حاضر، به رغم پیشرفت فناوریهای ارتباطی، بیش از همیشه احساس تنهایی میکند و از هویت اجتماعی و فرهنگی خود فاصله گرفته است. در این شرایط آیینها و سنتهایی که بر همدلی، همراهی و همنشینی تاکید دارند، فرصتی برای زدودن حس تنهایی و برخورداری از حمایت خانوادگی و اجتماعی فراهم می آورند.
حفظ و تداوم فرهنگ اصیل بخشی از مسئولیت شهروندان هر جامعهای است و افزایش شناخت جوانان و آشنایی دادن آنان با مراسم و آیینهای کهن ایرانی به تقویت حس هویت در جوانان و تداوم فرهنگ حمایت کمک میکند، اجازه میدهد ارتباط نسلهای مختلف با ریشههای فرهنگی قطع نشود و ارزشهای ماندگار بشری را تداعی و تقویت میکند.