سال 1395، وقتی مربی برای اولین بار در کانون اصلاح و تربیت تهران آموزش دورههای آمال را آغاز کرد، مشارکت نوجوانان کم بود. این نوجوانان که با جرائمی بسیار متفاوت و متنوع در مرکز حضور داشتند، اغلب ترک تحصیل کرده بودند و بهراحتی به مربی یا کلاس اعتماد نمیکردند. آنها ترجیح میدانند در کلاس شنونده باشند، منفعل بودند، در فعالیتها همکاری نمیکردند و بیشتر دوست داشتند تابع مربی یا یکی دو فرد فعال در کلاس باشند، اما چیزی نگذشت که با اشتیاق در کلاسهای این دوره شرکت و با شور و شوق در فعالیتها مشارکت میکردند.
در پایان دوره، نوجوانان برای اقدام ابتکاریشان به گزینههای متفاوتی فکر کردند. در ابتدا بهدنبال راهاندازی بازارچه یا یک کسبوکار بودند. اما در نهایت، با همفکری و گفتگو با یکدیگر و راهنمایی مربی به این نتیجه رسیدند که میخواهند با اقدامشان، راهی برای بیان حرفهایشان پیدا کنند. آنها حرفهای ناگفته زیادی در دل داشتند، داستانها، ماجراها و تجربههایی که دوست داشتند با دیگران در میان بگذارند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که میتوانند نشریه خود را راهاندازی کنند.
مسئولان کانون اصلاح و تربیت با دیدن شوق بچهها به کمک آنها آمدند و کارهای قانونی مانند نامهنگاریها و دریافت مجوز نشریه انجام شد. نشریه خانه امید حاصل همکاری نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران و مسئولان این مرکز بود و در آن اخبار و رویدادها، نقد کتاب، تجربههای نوجوانان و دلنوشتههایشان چاپ شد.